پازلی که هر روز کاملتر میشود.
با در نظر گرفتن اینکه “اگر هیلاری کلینتون رئیس جمهور آمریکا میشد، پروژه جایگزینی رضا پهلوی با جمهوری اسلامی کلید میخورد” قطعات دیگری از پازل در مهره چینی گلوبالیسم نمایان میشود.
با مرگ خامنهای، قتل رفسنجانی و تمام شدن تاریخ مصرف “نظام جمهوری اسلامی” زنجیرهٔ اطلاعات سپاه، رضا پهلوی، جان مک کین با میلیونها دلار خرج و متصل شدن به خانم کلینتون به عنوان رئیس جمهور آمریکا میتوانست در ظاهر، بحران ساختگیِ جهانی جمهوری اسلامی را حل کرده و سیستمی بازتولید کند که کاملاً همسو با دموکراتهای آمریکا، انگلیس و اتحادیه اروپا باشد.
ترکیه نیز با قدم گذاشتن در راه جمهوری اسلامی جای آن را در منطقه میگرفت و ادامهٔ نقشش را بازی میکرد.
بسیاری از مردم ایران نیز فریب این بازی را خورده و با آزادیهای ظاهری مثل حجاب، پوشش و… در لباسِ سکولاریسم و دموکراسی تا سالها سرگرم شده و در بازیهای سیاسی به سر و کلّه هم میکوفتند.
با ورود سکولاریسم به کشور، حوزههای دینی نیز، کانون ایجاد پتانسیل برای انقلاب / کودتای سالهای بعدی به سمت تئوکراسی مجدد را تشکیل میدادند.
آنچه ثابت میماند غارت منابع کشور توسط بدنه اصلی دزدان، غارتگران، دروغگویان، شیادانِ وابسته به گلوبالیسم با تکیه بر سیستم فکری و تغییرات قانون اساسی بود.
زنجیرهٔ وزارت اطلاعات، مجاهدین خلق، جان بولتون، مک کین و هیلاری کلینتون در آب نمک خوابانده میشد که اگر مقاومت داخلی یا خارجی بوجود آمد و نیاز به استفاده از زور یا ترس بود، وارد عمل شده و آلترناتیو دوم را بسازند.
طبق معمول مردم ایران بین انتخاب بد و بدتر که سالهاست با تلاشِ رسانهها به آن عادت کردهاند، مخیّر شده و تن به اندیشههای تحمیلی میدادند.
اما دو اتفاق بزرگ و تقریباً همزمان روی داد.
ظهور ری استارت و پیروزی ترامپ
این دو اتفاق زنجیرهٔ نقشههای گلوبالیسم را گسست.
ری استارت زنجیرهٔ فکری مردم داخل ایران را که سالها بود با فشار افراطیون داخلی به آن سوی بام یعنی رسانههای به ظاهر مخالف رژیم تمایل پیدا کرده بود، پاره کرد.
در بُعد عملی نیز با پیاده کردن سیستم قورباغه آبپز بر روی سیستم امنیتی، اطلاعاتیِ نظام و رسانههای وابسته، با چالشهای مرحلهای به مردم آگاهی و شجاعت داده و به تشریح وضعیت و تمرین عملی روشهای مبارزاتی در مقابل این امپراطوری سراسر دروغ پرداخت.
پیروزی ترامپ برای گلوبالها شوک آور بود. در نگاه اول تنها در به ثمر رسیدن پروژههای گلوبالیسم وقفه ایجاد میکرد، اما شاهد بودیم هوشیاری ترامپ و تیمش در مناسبات جهانی و داخلی آمریکا چگونه تغییرات شگرفی ایجاد کرد. از مواضع او در قبال سازمان ملل، مکزیک، کانادا یا جنگ سوریه، تنش کره شمالی، اوکراین، روسیه و اتحادیه اروپا گرفته تا سیاستهای رونق بخش اقتصادی در آمریکا.
حرکات خوب لیدر ری استارت در صفحه شطرنج سیاسی، دو اپوزیسیون مطرح را در بازی گامبی شاه و چالش سکوت سوزاند. به نوعی که سوخت ماشین این دو اپوزیسیون به اتمام رسیده و تا کنون هرچه توان داشتند را گذاشتهاند.
حتی رضا پهلوی دیگر به شوآفِ بازی با احساسات مردم با استفاده از، ظاهر زندگی، نمایش بدن و بیماری اعضای خانواده رسیده.
مجاهدین خلق نیز با افزایش آگاهیِ ریشهایِ مردم، بازوهای رسانهای برای موج سواری و لابیهای سیاسی خود را ناکارآمد میبینند.
اگر بودجه، کمکهای مالی و پشتیبانیهای اطلاعاتی این دو گروه، روند کاهشی را ادامه داده و قطع شود، آنان دیگر چه چیزی برای عرضه خواهند داشت؟
اگر نزدیکی مواضع فکری لیدر ری استارت و پرزیدنت ترامپ از پشت پرده به رو آورده شود، چه سرنوشتی محتوم است؟
با سوختن مهرههای سیاسی، احتمال حضور مهرههای نظامی و کودتا افزایش پیدا میکند.
اما آیا سپاه، بسیج، بنیاد و چند ارگان دیگر که قرار بود در پوستهٔ ظاهری قربانی شوند تا پروژه تعویض رژیم با موفقیت انجام شود، رمقی در خود خواهند دید که کودتای نظامی تولید کنند؟
میدانیم کودتای نظامی، بخصوص از طرف عناصر سپاه، خطر جنگ را نیز افزایش میدهد.
همه و همه در سیاهچالهای به نام گامبیشاه در حال غرق شدن هستند
و هر چه بیشتر حرف بزنند مردم بیشتر میفهمند که آنها هیچ چیز نمیفهمند.
با پیدا شدن قطعات پازل، آگاهی از زوایای پنهان آن نیز بیشتر میشود.
دیگر باید اندک اندک خود را برای حمله رعد آسا و طلوع امپراطوری کوروش آماده کنیم.