برنامه ری استارت قسمت ۲۱۰
باز آی ساقیا که هواخواه خدمتم
مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم
زانجا که فیض جام سعادت فروغ توست
بیرون شدی نُمای ز ظلمات حیرتم
هر چند غرقِ بحرِ گناهم ز صد جهت
تا آشنای عشق شدم ز اهل رحمتم
عیبم مکن به رِندی و بدنامی اِی حکیم
کاین بود سرنوشت ز دیوان قسمتم
مِی خور که عاشقی نه به کسب است و اختیار
این موهبت رسید ز میراث فطرتم
من کز وطن سفر نگُزیدم به عمر خویش
در عشقِ دیدن تو هواخواه غربتم
دریا و کوه در رَه و من خسته و ضعیف
ای خضرِ پِی خجسته مدد کن به همتم
دورم به صورت از دَرِ دولتسرای تو
لیکن به جان و دل ز مقیمان حضرتم
حافظ به پیش چشم تو خواهد سپرد جان
در این خیالم اَر بدهد عمر مهلتم
در این برنامه، من هیچی از خودم نمیگم. از سعدی، مولوی، حافظ، افلاطون، سقراط، جامی، نظامی، تا صغیر اصفهانی، خواجوی کرمانی؛ از عارفها تا صوفیان، اندیشههای اونا رو دارم توضیح میدم. پس هر کی که با برنامه ریاستارت مخالفه، با کل فیلسوفان جهان، اندیشمندان جهان، مردان بزرگ تاریخ بشریت مخالفه. به چی چیه اسب حضرت عباس که مخالفه. پس من حرفی از خودم نزدم.
حافظ میگه “باز آی ساقیا” ، شاه نعمت الله ولی، هم خودش صوفیسم بود، هم بچههاش بعضیهاشون، از ایران رفتند، اتفاقاتی در کشور ایران افتاد، مردم سرشون با چی چیشون بازی میکرد، یه مشت احمقِ، گاوِ، جاسوس و اینا هم تو اون مملکت داشتن حرکت میکردن، برکتشو برداشت برد. حافظ داره میگه “باز آ ساقیا” ساقی یعنی صوفیسم، یعنی انسان کامل، یعنی مهدی، یعنی قطب عالم امکان، یعنی امام زمان، یعنی مشیح؛ میگه “باز آ ساقیا که هواخواه خدمتم، مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم، هر چند غرق بحر گناهم ز صد جهت، شنونده محترم، بیننده عزیز، تا آشنای عشق شدم ز اهل رحمتم”. یعنی من حتماً بخشیده میشم. صد جهت غرقِ گناهمها، منو میبخشن، چرا؟ چون وصلم به صوفیسم، عشق اینجا.
“عیبم مکن به رندی و بدنامی ای حکیم، کاین بود سرنوشتم ز دیوان قسمتم، می خور که عاشقی نه به کسب است و اختیار”، با کلاس عرفانی نیست، با کتاب نیست، اکتسابی نیست. “می خور که عاشقی”، یعنی پیدا کردن صوفیسم، یعنی امام زمان، که این بزغالهها میگن پشت ابره، که درست هم میگن، پشت ابره، خورشید همیشه پشت ابره، “می خور که عاشقی”، نجات، وقتی عاشقی، تا آشنای عشق شدم، میرم تو بهشت، نجات پیدا میکنم، ز اهل رحمتم، می خور که عاشقی، میخوای نجات پیدا کنی، بری ز بالا، بالا باشی، این سیر سلوکی خودت رو طی کنی و از آدم وجودت که از شکم مادر اومدی بیرون، برسی به صوفیسمهای بعدی، برسی به مراحل مسیح، برسی موسی، برسی مسیح، برسی محمد، همینطور به ترتیب بری، می خور، اگه میخوای این کارو کنی، می خور که عاشقی، پیدا کردن صوفیسم، نه به کسب است و اختیار. پیدا نمیشه اینور اونور، اکتسابی نیست، پس چیه؟ این موهبت، اینکه من نجات پیدا کردم از کره زمین، اینکه من ز بالاام بالا میرم، اینکه من نجات پیدا میکنم، این موهبت رسید ز میراثِ فطرتم.
قشنگ توضیح میده. راه نجات بشر رو داره توضیح میده. ما افکار اینارو میگیم، تمام سازمانهای امنیتی، تمام این آدمها، ناقلان تا منقولان دارند تلاش میکنن که بگن آقا حسینی داره از خودش در این برنامه حرف میزنه، یک صوفیه بزرگه، یک عارفه، حالا فرض کن اصلاً من صوفیام، من عارفم، ?what happen. من که دارم میگم از خودم چیزی نمیگم، دارم اشعار و افکار اینارو میگم. پس مولوی میگه چی؟ میگه راه نجات اونیکه آقا حسینی میگه هست. حافظ میگه آقای حسینی داره از این اشعار من، اسرار پشت پرده رو فاش میکنه، افلاطون هم همینو میگه. گوته میگه همه خَرِ حافظن حاجی، منم همینطور. نمیفهمی!
خوش آمدید به دویست و دهمین برنامه ری استارت،
ولکام مای فرند!
موضوعات برنامه ۲۱۰ ری استارت:
- زن، زندگی، آزادی
- چگونه امام زمان را تولید کنیم؟
- چگونه مسیح را ببینیم؟
- چگونه از جهان خارج شده و برگردیم؟
- چرا بعضی فقیر و پولدار متولد میشوند؟
- ✔️ تعریف حقیقی صوفیسم چیست؟
- آیا امام زمان و مسیح به ما ظلم میکنند؟
- آیا مسیح شوهر، مادرش بود؟
- «مرد، میهن، آبادی» یعنی چه؟
- چرا دانشمندان احمقند و فکر میکنند نور دو حالا دارد و آیا حالت سوم نور، دیدنی است؟
- در حالت سوم نور که لیدر ری استارت برای اولین بار گفته است، چه مییابیم؟
- ✔️ تفسیر بیت،
مِی خور که عاشقی نه به کسب است و اختیار
این موهبت رسید ز میراثِ فطرتم - ✔️ دقیقاً شکل بهشت چگونه است؟
- …
۲۱ آبان ماه ۱۴۰۱
«ری استارت یک برنامه علمی عرفانیست»